مائدهمائده، تا این لحظه: 11 سال و 28 روز سن داره

دختر نازم مائده

بدون عنوان

من به نگاه تو معتادم به سر انگشت تو عادت دارم من به ارامش تو محتاجم عزیزم دوستت دارم.   آسمان را بی ستاره ، دریا را بی موج ، دیده را بی اشک ، لب را بی خنده و زندگی را بی تو دوست ندارم ای بهترینم &&&   ...
10 مرداد 1393

عنوان ندارد

دختر گلم این روزها خیلی شیطونتر شدی هر کلمه ای رو که بگیم راحت تکرار میکنی خیلی خوب میگی یا علی یا اینکه گوشی بابات زنگ میزنه صدا میزنی گوشی گوشی به هر حال هر روز داری پیشرفت میکنی  اینم یک عکس از وبلاگ غزل برداشتیم 4 تا شیطون   اینم عکس گردش رفتیم خیلی از این بع بعی خوشت اومده بود     ...
1 مرداد 1393

بدون عنوان

  بـــــــرای هـــمــــہ خــــــوب بــــــاش اونــــکـــہ فــهـمـــید هــمــیــشــــہ کنــــارت و بــیـــاבت اونــکـہ نـفــهــمـید یـــہ روز میـفــهــمـــہ کـــہ בیـــره و فـقــط בلــش بـــرای خــوبــیــات تــنــگ مـیــشـــہ                           دوستت دارم گلم ...
22 تير 1393

برای خوشبخت بودن...

برای خوشبخت بودن، فرش قرمز لازم نیست. دفتری پر از ورق، نمره بیست، یا اسکناس های دویست، لازم نیست. لباسی پر از طلا، لازم نیست. به خدا، لازم نیست! نیازی به فریاد حوادث نیست. موسیقی باران، برای دلخوشی کافیست. سلامی به پدر، نگاهی به خواهر کافیست. برای خوشبخت بودن، آغوش گرم یک مادر کافیست. سواری روی موج خیال، نشستن کنار یادگاریها، رفتن میان خاطره ها کافیست. برای خوشبخت بودن، یک احساس کوچک خوشبختی کافیست...!   ...
22 تير 1393

باز امدیم

سلام ما برگشتیم سفر خوبی بود اما تنها جایی که خیلی بد گذشت فوت مادربزرگ عزیزم بود خیلی ناراحت شدیم حسابی غصه دارمون کرد دختر عزیزم تو این سفر حسابی بهت خوش گذشت اولین فرصت عکساتو میزارم   تقدیم به مادر بزرگ عزیزم دلتنگم و دیدار تو درمان من است                                 بی رنگ رخت زمانه زندان من است بر هیچ تنی مباد و بر هیچ دلی                      &nbs...
18 تير 1393

پیش به سوی نیمه جنوبی

چمدان و وسایل هامونو اماده کردیم اماده سفر به شهرمون قراره امروز حرکت کنیم من و مائده یه کم سخته تنها با اتوبوس  میریم تهران از اونجا با دایی اینا میریم  توکل به خدا انشالله که اذیت نمیکنی پست های بعدی انشالله بعد از برگشت ...
22 خرداد 1393